سینما چون صنعت

شاید بیست سال پیش کسی تصور نمی کرد که رونق سینما ها تا به این اندازه پایین بیاید (1) این در حالی است که جمعیت کشور دو برابر شده اما میزان استقبال از سینما به نصف کاهش یافته است.علت چیست؟برخی بر این باورند که کیفیت فیلم های ایرانی با انتظار مخاطب در قیاس با نمونه های خارجی سازگار نیست و هم خوانی ندارد.عده ای دیگر معتقدند رفتار فیلم دیدن در سینما از یاد ها رفته است بدین معنا که ما تربیت سینما رفتن را فراموش کرده ایم.در این میان هستند کسانی که کیفیت مشابه فیلم های سینمایی با فیلم های تلویزیونی را علت اصلی ادبار مخاطب از سینما می دانند.دیگرانی نبود سالن های سینمایی مناسب را علت کاهش مخاطب بر می شمارند.هم چنین هستند اشخاصی که وجود شبکه های فیلم و سریال ماهواره ای و امکان تماشای فیلم در خانه را باعث کاهش سینما رو ها می دانند. افت سلیقه مخاطب نیز در میان تفسیر کنندگان کاهش مخاطبان سینما طرفدارانی دارد.
انچه البته روشن است این که رفتار آدمیان تک علتی نیست بلکه برایندی است از علل و عوامل گوناگون که بررفتار ادمیان تاثیر می گذارد و آنان را به انجام ویا ترک رفتاری رهنمون می شود. بدون شک تسهیلات ارتباطی جهان معاصر نظیر گسترش راه های ارتباطی و افزایش سرعت تبادل کالا و خدمات منجر به کوچکی جغرافیای کنونی شده است.این سرعت انتقال کالا و خدمات و اگاهی از آنها و دستآورد های سایر ملل و جوامع موجب افزایش انتظارات آدمیان و تغییر سلیقه و خواست آنان شده و سطح انتظارات انان را از تولیدات و خدمات رایج درمحیط خویش فراتر می برد.در این حالت ساما نه های تولید وخدمات محیطی فرد به ناچار باید نسبت جدیدی با میزان انتظارات مصرف کننده ( در سینما مخاطب)برقرار کند در غیر این صورت خود کار از گردونه بازار عرضه وتقاضا حذف می شود.
البته که پیشتر ها امکان محدود کردن دسترسی آدمیان به جهانی دیگر به دلیل نبود گستردگی ابزار ارتباطی چون اینترنت و شبکه های ماهواره ای میسر بود اما اینک اعمال این محدودیت ها توسط دولت ها نه تنها موجب شرمساری در افکار عمومی جهان بلکه موجب پرداخت هزینه های گزافی نیز هست.(2)
به این ترتیب آنچه مقدور و ممدوح است نخست روز آمد سازی زیر ساخت های تولید برای افزایش کیفیت تولیدات.دو دیگر افزایش کیفیت محل های عرضه محصولات(سالن های سینما) است و سوم کوشش برای انتقال دانش و مهارت روز با ارتباط موثر با جوامعی است که در این عرصه پیشرو هستند.البته نباید فراموش کرد که دانش و مهارت یک امر انسانی است و وابسته به خرد جمعی بشر، که در طول سال ها وبا بهره گیری مدام از همه میراث جهانیان برای برآوردن نیاز امروز بازتولید می شود. به این ترتیب تکیه کردن در این عرصه صرفا به دانش و مهارت داخلی کمکی به تامین نیاز های نو شده(افزایش انتظارات) نمی کند.
اما به گمان نگارنده این هر سه در گرو باز طراحی تفکر حاکمیت نسبت به مدیریت سینما است.به گونه ای که نه تنها فعالیت در عرصه سینما را نوعی حق اشتغال بداند ( ونه اعطای امتیاز)و به لوازم آن(از جمله استقرار نظام صنفی) هم چون سایر صنایع وحرفه ها احترام گذاشته،وفادار باشد،بلکه با شفاف سازی و تسهیل مقررات بمنظور گره گشایی برای خلاقیت فیلمسازان و توسعه حمایت ها در مرحله توزیعی بکوشد تا حجم تقاضا برای مصرف تولیدات ملی(فیلم) را بدون انحصار و تنگی برای کالا و محصولات خارجی رقیب هم چنان بالا نگهدارد.(3)
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1)بد نیست به آمار فروش چند فیلم پر مخاطب نظیرمرد عوضی با فروش 408میلیون تومان در تهران در سال 1377 ویا شوکران با 383 میلیون تومان در تهران در سال 1379 ویا قرمز با 357 میلیون تومان فروش تهران در سال1378 اشاره شود.
2)البته که کشور کره شمالی همچنان برطبل انحصار وسایل ارتباط جمعی و محدودیت دسترسی شهروندانش به ابزار جدید می کوبد.
3)کشور فرانسه نمونه خوبی برای این مثال است علیرغم نبود انحصار و محدودیت برای نمایش آثار خارجی در سینما های فرانسه در سال 2009 - 63%از ظرفیت اکران سینماها در اختیار فیلم های فرانسوی بوده است.


همشهری ماه - شهریورماه ۱۳۸۹