آزموده را آزمودن خطاست

در خبرها آمده بود که مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در یک اقدام واپسگرایانه، مدیریت گالری ها را ملزم ساخته است تا برای برگزاری تمامی نمایشگاه های خویش از آن نهاد مجوز دریافت کنند.این تصمیم به استناد دستورالعملی است که پیشتر ها صادر(1372) و مجرا بوده است و در زمان دولت اصلاحات در جلسه ای که معاون وقت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با گالری داران و هنرمندان برگزار کرده بود(آذرماه 1376) تشخیص برپایی نمایشگاه ها را به خود مدیریت گالری ها سپرده بود.

در راستای بررسی و تفسیر این اقدام نیم نگاهی به نظام های مدیریت سیاسی- فرهنگی جهان خالی از لطف نیست.بطور کلی نظام های سیاسی جهان دو رویکرد را برای اعمال مدیریت برمی گزینند.نخست نظام هایی که با اعتماد به مردم(بخش خصوصی) وبا تدوین قوانین و ضوابط می کوشند بستر مناسب برای انگیزش ، انتخاب و حرکت بخش خصوصی را در چارچوب حاکمیت نظام خویش فراهم کنند. دسته دیگر، نظام هایی که با نگرانی از به خطر افتادن اصل حاکمیت، وبا نگاه ضغیر شمردن مردم در تشخیص نیک و بد،اقدام به انجام همه وظایف و مسئولیت های اداره جامعه و تدبیر سخت گیرانه در عرصه قواعد و قوانین و نظارت برآنها را پیشه می کنند.

گزینه دوم در تجربه اتحاد جماهیر شوروی و رژیم های کمونیستی (انقلابی چپ)بسیار مشهود بود.اما تجربه نظام سیاسی چین ا زهمین نحله راه دیگری را پیش رو گذاشت.چین با واسپاری امور اقتصادی به بخش خصوصی صرفا بخش نظارتی را به حاکمیت سپرد و اکنون یکی از ده قدرت اقتصادی جهان بشمار می رود.چین گرچه در بخش فرهنگی نیز سیاست گشایش و اعتماد به بخش خصوصی را فراهم کرده است اما هژمونی ایدئولوژی انقلابی مائو هنوز هم امکان واقعگرایی در عرصه فرهنگ را هم چون حوزه اقتصادی، برروی سیاستمداران چینی فراهم نکرده است.

در سرزمین ما،اما تجربه دولت اصلاحات در عرصه فرهنگ و هنر گرچه تجربه جامعی در عرصه اعتماد به بخش خصوصی نبود اما کوشش های جسته گریخته و سازمان نایافته ای برای گذر از سیاست اعمال حاکمیت بدون اعتماد به بخش خصوصی، بسوی اعمال حاکمیت حداقلی و واگذاری امور به مردم به انجام رسید.( از جمله تجربه واگذاری تشخیص برپایی نمایشگاه ها به مدیریت گالری ها ویا حذف ممیزی از فیلمنامه ویا تفویض اختیار صدور مجوز کتاب به شهرستان ها و تشکیل و برپایی نهادهای هنری و صنفی نمونه هایی از آن است)

در بررسی علل و انگیزه نبود اعتماد به بخش خصوصی می توان به عواملی چون نگرانی ازتعرض به قواعد و قوانین و نیز علاقمندی به اعمال سلیقه بیش ازآنچه که در مجموعه قواعد و قوانین موضوعه مطرح است اشاره کرد.علاوه بر این ها، باور به ضرورت هدایت جامعه بسوی بهشت موعود ولو به قهر و جبر راهم می توان افزود.چیزی که خداوند متعال هم دررسالت پیامبران نگنجانیده است!

در هر حال تجربه برپایی نمایشگاه های تجسمی به صورت خصوصی در زیر زمین خانه ها در دوران دولت سازندگی ، که ثمره سختگیری ها و بی اعتمادی به هنرمندان بود،هنوز در خاطرمان باقی است.امید است که مسئولان نورس نهاد هنرهای تجسمی با توشه اندوزی از تجارب پیشینیان و اعتماد به بخش خصوصی، شرایط مدنی واگذاری امور به نهادهای مردمی را فراهم آورند.که اعتماد به مردم عاقلانه ترین و کآرا ترین شیوه مدیریت انسانی د رجوامع امروزین است. و دست آخر اینکه، فرموش نکنیم که هیچ یک از ما مومن تر از دیگری نیست!