عدالت مصلحت نمی شناسد

این مطلب در شهریور ماه ۱۳۹۱ به مدت ۱۲ دقیقه در سایت خبرگزاری خبرآنلاین بارگزاری شد.

خشونت های جاری در یکسال اخیر در سوریه و انعطاف ناپذیری حکومت بشار اسد در انجام اصلاحات،سرانجام اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی را به این نتیجه رساند تا عضویت این دولت را با اکثریت آرا( با یک رای مخالف آنهم ایران) به حال تعلیق درآورد.

اینک پرسش این است که چرا و چگونه از میان پنجاه هفت کشور و دولت اسلامی صرفا این جمهوری اسلامی ایران است که زمانی داعیه دار جنبش های مردمی عدالت خواهانه منطقه بوده در مقابل پنجاه هفت کشور اسلامی دیگر رای منفی برای تنبیه نشدن حکومت بشار اسد می دهد؟آیا این رفتار عدول فاحش از محور های اساسی سیاست خارجی در حمایت از جنبش های عدالت خواهانه نیست؟ آیا حمایت از یک رژیم که به گزارش برآیند رسانه های جهانی در سرکوب مردمش از هیچ اقدامی حتی بمباران مناطق مسکونی دریغ نکرده است صرفا به بهانه خط مقدم مبارزه با صهیونیزم بودن می تواند مبنای دفاع از این رژیم تلقی شود؟
مگر نه اینکه در آموزه های دینی که سیاست مان را برخواسته از آن می دانیم، رسیدن به هدف، وسیله را توجیه نمی کند و رسیدن به هدف ممدوح نیازمند بهره بردن از ابزار ممدوح است و یا دست کم بکارگیری ابزاری که نامشروع نیست.حال چگونه است که از پیشتازی در حمایت از جنبش های حق طلبانه منطقه به صف آخر محافظه کاران وضع موجود تغییر موقعیت داده ایم. انهم زمانی که پنجاه هفت کشور اسلامی رفتار خطای این حکومت را در برابر مردمانش تقبیح می کنند سوگمندانه این ایران اسلامی است که مخالف این حداقل اقدام تنبیهی قرار می گیرد.

البته که نمی توان حضور سلفی های بنیاد گرا و یا حضور تروریست های القاعده را در این وضعیت بلبشوی امنیتی در سوریه به عنوان دلیلی مستحکم و مبرر حمایت از حکومت بشار اسد دانست.

بنظر نگارنده که دانش آموخته روابط بین الملل با گرایش جهان اسلام- عرب است، ایران اسلامی می بایست خیلی پیشتر ها با فشار بر حکومت بشار اسد،وی را به خودداری از توسل به زور در برابر مردمش مجاب می کرد و طی یک فرایند دو ساله با وادار ساختن حکومت بشار اسد به انجام اصلاحات سیاسی برای پایان بخشیدن به حکومت میراثی اسد و الیگارشی حزب بعث را با انجام انتخابات ازاد برای روی کار آمدن نظامی برآیند خواست مردم، تضمین می کرد.این گونه علاوه بر اینکه ایران اسلامی بر هدف استراتژیکش در حمایت از جنبش های اصلاحی مردمی منطقه وفادار مانده بود امکان نفوذ موثر تر بر تحولات آینده کشور هایی نظیر سوریه و لبنان را در جهان به شدت در حال تغییر(به ویژه انتظارات مردم از دولت ها) بیش از پیش فراهم می کرد.