چرا بهتر است مسجدجامعی در قامت رئیس شورا بماند؟

در گمانه زنی های اخیر برای کابینه دولت تدبیر و امید نام احمد مسجد جامعی بیش از هر کس برای صدارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به گوش می رسد.او که پیشینه خوبی در عرصه فرهنگ و هنر داشته اکنون نیز می تواند با اقبال تهرانی ها در شورای شهر نیز رهبری شورا را بر عهده بگیرد.

شورا ها محل برنامه ریزی شهری و نظارت بر عملیات اجرایی و مالی شهرداری است.البته چنانچه دولت منتخب معتقد به توسعه سیاسی باشد شوراها وظایف و اختیارات دیگری نیز نظیر برنامه ریزی ملی با ارایه طرح و برنامه برای تصویب قوانین به مجلس شورای اسلامی را هم دارند، که به کارکردهای پیش گفته، افزوده می شود. اما ما اینک در همین شرایط موجود به نقد انتقال احمد مسجد جامعی به دولت آینده می پردازیم.

احمد مسجد جامعی به پشتوانه اقبال هنرمندان و فرهنگیان ناشی از روزگار آفتابی و معتدل صدارتش بر فرهنگ و ارشاد اسلامی دوران اصلاحات به عضویت شورای شهر تهران برگزیده شد. او تنها اصلاح طلبی است که پیشینه بیشتری در شورای شهر دارد. و از این حیث می تواند بدیلی مناسب برای ریاست شورا شهر باشد.شورایی که علاوه بر امکان تکلیف به شهرداری برای داشتن سامانه ای قانونمند و شایسته در امور عملیاتی و مالی شهرداری، فرصت طراحی نگاه انسانی را به برنامه ریزی شهری نیز می دهد.نگاهی که شهر را برج و بارو و پل و زیرگذر نمی داند و دیگر نیازهای اساسی زندگی شهری یعنی فرهنگ و هنر را و از همه مهمتر توجه به سرمایه های انسانی (هنرمندان-فرهنگیان) را سرلوحه کار و فعالیت خویش می داند.

حضور مسجد جامعی در شورا او را در قامت ناظر و برنامه ریز کلان می نشاند اما ورود مجددش به عرصه صدارت فرهنگ و ارشاد وی را نخست در چنبره محدودیت های مالی این وزارت که از دیرباز بیماری مزمن این وزارت بوده در می افکند و انگاه در برابر انتظارات برهم افزایی شده هشت سال اخیر هنرمندان (موسیقی، تئاتر، سینما و هنرهای تجسمی)،اصحاب رسانه ها و اهالی فرهنگ قرار می دهد. انتظاراتی که بخشی از آنها مادی و بودجه ای نیست اما دست کم نیمی از آن مالی است.از دیگر سوی با روی کار آمدن دولت رئیس جمهور منتخب به یقین ما دوباره شاهد حضور گروه های فشار و کفن پوشان خود عمار پندار خواهیم بود(چرا که اراده ای در ساختار کلان نظام برای درمان کردن این پدیده نا بهنجار و قانون شکن تا کنون مشاهده نمی شود) .به این ترتیب مسجد جامعی در کسوت وزیر ارشاد به ناچار باید در فلان محفل و بهمان جلسه به استیضاح برنامه ها و نیز توجیه رفتار جماعت موکل خویش بپردازد. در این حالت وی توش، توان و فرصتی برای تدارک میزانی متوازن و قابل قبول برای توسعه فرهنگی -هنری نخواهد داشت.

در گزینه ماندن در شورای شهر اما او امکان این را دارد که فارغ از هیاهوی های سیاسی و بدون فرصت بخشیدن به استیضاح های فزون خواهانه رقبای سنت گرا و از آن بدتر رادیکال های شان، به تنظیم طرح های مقوم فرهنگ و هنر به ویژه سازمان های مردم نهادش( انجمن های فرهنگی هنری) و نیز تغییر رویکرد شهرداری از شهرداری خدماتی به شهرداری فرهنگی-اجتماعی بکوشد.

پس پر واضح است که حضور وی در شورای شهر به نسبت وزارت ارشاد وزنه سنگین تری را برای مطالبات اصلاح طلبانه به ارمغان خواهد آورد. به گمان من اصلاح طلبان این دوره از شوراها باید بتوانند با رهبری و مدیریت فرهنگی و هنری نگاه و رویکرد مدیریت شهری را به درک و باور متفاوت و ممتاز از نیاز های زندگی در شهر متقاعد سازند و این مهم با داشتن تجربه اصلاح طلبانی با تجربه در سپهر فرهنگ و هنر چون احمد مسجد جامعی ممکن می شود.

منتشره در خبرآنلاین - ۲۶ تیرماه ۱۳۹۲