شهرداری خدماتی یا شهر فرهنگی

دکتر محمد باقرقالیباف از فرماندهان لشگر پنج نصر در دوران دفاع مقدس، فرمانده نیروی انتظامی و شهردار هشت ساله تهران با اختلاف دو رای از رقیب خود محسن هاشمی، مجددا بر صندلی شهرداری تهران در خیابان بهشت تکیه زد.
آنچه که در ارزیابی مدیریت هشت ساله قالی باف بر شهرداری تهران از منظر مراقبان و ناظران سپهر فرهنگ و هنر قابل رصد و ارزیابی است، نبود نظریه و باور به جان مایه فرهنگی به مثابه گوهر شهر نشینی در برآیند برنامه های اجرا شده است.

اقبال بلند دکتر قالیباف اما ان بود که علاوه بر تجارب سازماندهی در جنگ و نیروی انتظامی در پس مدیریت نا کارآمد دکتر محمود احمدی نژاد بر شهرداری تهران بر سر کار آمده بود.

این خوش اقبالی به همراه آن توانایی سازماندهی در چهار سال نخست شهرداری اش موجبات رضایت خاطر شهروندان و از آن میان نخبگان فرهنگ و هنر را سبب شد. این امر به ویژه با اجرای برنامه های سترگ فرهنگی هنری نظیر برپایی آیین های بزرگداشت هنرمندان موسیقی و تجسمی، برگزاری نخستین سمپوزیوم جهانی مجسمه سازی شهری، بازسازی سینما آزادی،برگزاری جایزه جهانی ادیان توحیدی و توسعه موزه های هنری و تاریخی در فاصله سال های 85- 86 ، شهرداری را از یک نهاد خدماتی صرف به سازمانی فرهنگی باز تعریف کرده بود. اما به یکباره در میانه سال 1386 با تغییر مدیریت سازمان فرهنگی و هنری و بر سر کار آوردن مُراد خود(سرهنگ نوریان) با تعطیلی برنامه های هنری و اجرای سختگیرانه تعامل با نهادهای مدنی هنری ، رویکرد شهرداری در تناقض با این گذشته درخشان شد. بعدتر هم اما رویکرد سازمان فرهنگی شهرداری هم چنان با روی کار آمدن دیگر همشهری دکتر قالی باف(امیرخوراکیان) در سال 1388 نیز بر اجرای سیاست سختگیری در برنامه های موسیقی و خودداری از همکاری با نهادهای مدنی هنری تداوم یافت. گرچه برخی از رویکرد های هنری انفتاحی سازمان فرهنگی -هنری شهرداری در سال های 85-86 درسازمان زیباسازی نظر برگزاری سمپوزیوم مجسمه سازی و ساخت راه اندازی موزه کما الملک هم چنان ادامه یافت.

این تغییرات زیگ زاگی فعالیت های فرهنگی و هنری شهرداری تهران در پرتو تداوم رفتار خصمانه و نامهربانانه وزارت ارشاد

دولت دهم ، کور سویی برای روشنایی در فضای غبار آلود هنری تهران بشمار می امد. همین شرایط بود که نخبگان فرهنگی و هنری را نه از حب علی که بیشتر از بغض معاویه در کنار شهرداری تهران نگه داشته بود. اما این همه ی انچه نبود که مورد انتظار جامعه فرهنگی و هنری تهران به حساب می آمد. همین نبود توازن میان انتظارات نخبگان فرهنگی و هنری و اقدامات کجدار و مریز شهرداری تهران بود که در کارزار انتخابات ریاست جمهوری برخلاف پیش بینی یاران و اتاق فکر دکتر قالی باف، و هزینه های بالای ستاد انتخاباتی اش، او را از اقبال چندانی از میان نامزدان ریاست جمهوری برخوردار نساخت.

امروزه شهرداری های را با نحوه ی ارایه خدمات به شهروندان شان به دو دسته شهرداری های خدماتی و شهرداری های فرهنگی اجتماعی طبقه بندی می کنند. مولفه گوهرین وجه امتیاز شهرداری های فرهنگی - اجتماعی در بینش و بالتبع در اتخاذ و اجرای تصمیمات مسولان شهرداری در حفظ ، تعمیق و گسترش بافت فرهنگی- اجتماعی شهری است. این بدان معناست که علاوه بر انجام درست خدمات عمومی شهری در برنامه ریزی و اجرای همان خدمات شهری رعایت شاخص های انسانی(بهداشتی، فرهنگی و هنری) به عنوان شاخص های گوهرین الویت داشته در مرتبه نخست گزینه ها ی اجرایی می نشیند.

برای مثال توسعه بزرگ راه ها ی شهری به عنوان خدمتی عمرانی، گرچه ضروری است اما مسیری است بی نهایت که می تواند امنیت فرهنگی و روانی جامعه شهری را به مخاطره اندازد. به عکس توسعه حمل و نقل عمومی سبز،برپایی آیین های سرور و شادمانی جمعی، تقویت بنیان های فرهنگی - هنری شهری، توسعه و حمایت از حضور بخش خصوصی در ساخت و اداره مراکز فرهنگی و هنری می تواند به حفظ و ارتقای هویت فرهنگی شهروندان کمکی پایدار و مانا تلقی شود.

سوگمندانه سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران به مثابه بازوی فرهنگی شهرداری تهران،با بدنه تشکیلاتی سخت و متصلب و با انبوهی از کارکنان به نهادی مصرف کننده و کم بازده تبدیل شده است. نگارنده خوب به خاطر دارد که در سال 1385 معاون هنری وقت این سازمان دو پیشنهاد را برای اصلاح ساختار و فعالیت های این سازمان فرهنگی شهری تقدیم مقامات مسئول کرد. نخست اینکه نسبت به واگذاری خانه های فرهنگ به انجمن های هنری و فرهنگی طی توافق نامه ای و با قبول هزینه های نگهداری اقدام کند. استدلال این پیشنهاد این بود که نهادهای فرهنگی و هنری متخصصانه تر و با هزینه اندک و با بهروری بیشتر از وضع موجود به رونق هنر در جامعه می کوشند. دو مین پیشنهاد معاون هنری اسبق این سازمان این بود که تمامی موزه های شهرداری تهران با نظام هیات امنایی متشکل از هنرمندان و صاحب نظران این عرصه برای مدت پنج سال سیاست گذاری و انتخاب مدیران موزه ها را در دست بگیرند. اینگونه ثبات مدیران دارای دانش و تجربه به عاملی برای تقویت نظام هویتی فرهنگی موزه ها به مثابه محلی از تاریخ هویت شهری جامه عمل می پوشانید.

اینک که دکتر محمد باقر قالیباف با ارایه برنامه توسعه اجتماعی و فرهنگی قصد آن دارد تا کم توجهی و یا تزیینی بودن عرصه هویتی و فرهنگی شهر تهران را جبران کند شایسته است تا با تدوین برنامه هایی :

الف) درتقویت بنیان های هنری شهری یعنی نهادهای مدنی فرهنگی و هنری با تخصیص اعتبارات شایسته به خانه تئاتر، خانه موسیقی،انجمن های تجسمی و .... به امکان حضور موثر اینان در تعمیق و گسترش بافت اجتماعی- فرهنگی شهر کمک کند.

ب) در گسترش امکان حضور بخش خصوصی در امر تولید،ساخت و اداره ی فضا های فرهنگی و هنری نظیر نشریات ،سینما، تئاتر، موزه و ... با واگذاری بهره برداری پدرانه بر شکوفایی و رونق فرهنگ وهنر در میان مردم بکوشد.

پ) برای بزرگتر کردن دایره مدیران و مشاوران (اتاق فکر) شهرداری تهران از حلقه مهندسان ،انتظامی و اهالی خراسان به نیروهای متخصص و صاحب نظران علو م انسانی و نمایندگان نهادهای مدنی فرهنگی-هنری.، امکان برخورداری از نظرات و پیشنهادات آنان برای اداره و توسعه شهر فرهنگی را در دستور کار خویش قرار دهد.

منتشره در بهار - ۲۴ شهریورماه ۱۳۹۲