سازمان نظام سینمایی گرهگشای سینمای ایران
ظهر سه شنبه بیستم اسفندماه دکنر حجتاله ایوبی طی نامهای به هیات مدیره خانه سینما توصیه کرد تا مجمع عمومی خانه سینما برگزار نشود. این در حالی بود که از بیست روز پیشتر هیات مدیره خانه سینما خبر برگزاری مجمع عمومی در آن تاریخ را اعلان کرده بود. به مفهوم روشن تر اینکه اگر مصلحتی وجود میداشته است باید همان زمان اعلان میشد. به این ترتیب کاملا واضح است که این مصلحتاندیشی دست بالا دو روزه پیش آمده است.
در مصاحبه منتشره وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی در این خصوص میخوانیم که چون آن روز معلوم شده است که تعدادی از اصناف هنوز مراحل قانوی شان را طی نکرده اند و برخی از آنها هم هنوز تشکیل پرونده ندادهاند. برای پیشگیری از بروز مسایلی گفتیم برگزار نشود."با نگاهی به تبصره زیر ماده یک اساسنامه تحمیلی تیم جواد شمقدری به خانه سینما می خوانیم: "تشکل های عضو خانه سینما موظفند ظرف یک ماه درخواست و متن اساسنامه خود را جهت طی مراحل قانونی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تسلیم کرده و رسید دریافت کنند"
ثبت تشکلهایی که رکن اصلی ماموریت دراساسنامه شان فعالیت برای بهبود کسب و کار و رونق اقتصادی حرفهشان مد نظر است با موسساتی که ماموریت شان کسب و کار و رونق فرهنگ و هنر است خود تناقضی آشکار است. اگرچه خانه سینما درسال های نخست توسط مدیران دولتی بنیان نهاده شد اما طی پنج نوبت تصحیح و ویرایش اساسنامه شکلی صنفی و حرفه ای یافت.همین خانه سینما در دوره دهم هیات مدیره با تهیه پیشنویس لایحه نظام سینمایی نشان داد به آن مرحله از بلوغ رسیده است که بتواند برای آینده ی کسب و کار خویش لایحه و طرحی جامع تهیه کند.
آنچه توسط مقامات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص عدم برپایی مجمع عمومی خانه سینما در بیستم اسفند ماه گفته و توصیه شد نتیجه واهمه دولت مردان از واکنش کسانی است که در هشت سال گذشته کشور را با آن درآمد ششصد میلیاردی اش به ویرانه ای بدل ساختند و اینک که به رای مردم ، اریکه های قدرت مجریه را از کف دادهاند و به زیر آمده اند هم چنان به تخریب و سنگاندازی مشعولند. این خود ارزشمداران که اینک با رسانه و انجام مصاحبه و تهدید هر گونه گشایش در عرصه فرهنگ و هنر را بر نمی تابند و به خیال شان ارزش های الهی خدشه دار می شود سال ها در برابر بزرگترین فساد مالی و اداری دولت مورد حمایت شان نه تنها دم بر نیآوردند که چاکرانه مجیز آن اربابان قدرت و ثروت را میگفتند. روی سخنم با آنان نیست که معلومالحالند، سخنم در نقد هراس مدیران دولت تدبیر و امید است. که پشتوانه خویش و از آن مهم تر عهد خویش را با مردم زیر پا میگذارند و نام مصلحت و توصیه بر آن می نهند. این دولت مردان نباید فراموش کنند که میهمان جامعه هنری هستند و فردا حق ندارند حسرت این روزها را بخورند.آنان بهتر است درک کنند در صورتی که تصمیم و کارشان مطابق قانون است و یا مغایرتی با قانون ندارد مکلف به پایداری در تصمیم شان هستند. اینگونه میشود گفت که دولتی وجود دارد. دولتی که تصمیماتش نافذ و در اقصی نقاط کشور مجراست. وگرنه در صورت تکرار این لرزش ها و تذبذب ها ،همان نظام قبیله ای است که جامه مدرن پوشیده است در نهایت به آن اراده ملوک الطوایفی میگویند.
اما چاره چیست؟ بنظر نگارنده تاکید همهنگام اصناف (در همین یکسال تمدید هیات مدیره پیشین) بر شفاف شدن آییننامهها و مقرراتی که بر شان شغل و حرفهشان موثر و گاه بازدارنده است و ازآن مهمتر کوشش برای اقناع سطح بالاتری از مدیران نظام برای تصویب پیش نویس لایحه "سازمان نظام سینمایی و حمایت از حقوق مادی و معنوی اثار سینمایی" تنظیم شده توسط خانه سینما به عنوان قانون، می تواند راهگشای حل مسایل سینمای ایران با تاکید دوگانه بر صنف و حاکمیت باشد.نمونه مشابه این تشکیلات نیز در جامعه مهندسان ، پزشکان ،پرستاران و پیشه وران بخوبی پاسخ داده است.هر گونه کوتاهی در پیگیری این مهم نهایتا در این دولت منجر به اعمال مسکنهایی برای فراموشی درد و رنج ناشی از مداخله غیرکارشناسانه دولتیان بر معیشت سینماگران میشود.

SeyyedMohsenHashemi.com