رخدادهای متمایز هنرهای تجسمی در سال ۱۳۹۲

می خواهم از آدمیان بگویم ونه رخدادها. هم آنان که خلق می‌کنند و موجد جریان‌سازی هنر می‌شوند.

1) دکترعلیرضا سمیع آذر

بی شک رونق اقتصاد هنر زمینه تداوم بروز و خلاقیت در عرصه ی آثار هنری است.علیرضا سمیع آذر که بیش از هفت سال بر صندلی صدارت موزه هنرهای معاصر تهران در دوران اصلاحات تکیه زده بود در پی گردش ایام، به صاحب منصبی در یکی از برجسته‌ترین فعالیت‌های رونق بخشی به اقتصاد هنر تبدیل شده است. مزایده هنری یا آکشن تهران که نخستین بار در سال ۱۳۹۱ پا به عرصه وجود گذاشت در دومین دوره خود با فروش همه‌ی آثارش و با رقم شش و نیم میلیارد تومان، رکورد مناسبی از خود بر جای گذاشت. دکتر سمیع آذر علاوه بر حضور در این بخش از اقتصاد هنر، هم چنان به ترجمه و تالیف هم همت می گمارد و آخرین کتابش با عنوان انقلاب مفهومی گویای همین جدیت در امر آموزش هنر است. امید که این انرژی انباشته شده علیرضا سمیع آذر موجب شود تا با تدبیرحضور مجموعه‌داران خارجی در مزایده هنری (آکشن) تهران در سال پیش رو به اقتصاد بسته و در لاک خود فرورفته هنرهای تجسمی ایران کمک کند تا دست کم جایگاهی در شان منطقه به دست آورد.

2) علی مرادخانی و مجید ملانوروزی

تغییر مدیران دولتی عرصه هنر رویدادی بود که در پس تغییر دولت، انتظارش می‌رفت. امید و شادابی دوباره جوانه زده در جامعه افسرده‌مان در پس انتخابات خرداد ماه باعث حیاتی دوباره در جامعه ایرانی شد.انتصاب علی مرادخانی به سمت معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اگر چه انتصابی از جنس محاقظه کارانه به شمار می رود اما سیره پیشین مرادخانی در آداب دانی در ارتباط با هنرمندان و درک درست مهمان بودنش بر سر این خوان بر صواب بودن این انتصاب مهر تایید می‌زند. و همین باور و فهم اوست که امید را برای گشایش گره‌های افکنده شده از پیشتر و به ویژه در دولت های نهم و دهم را نزد هنرمندان و فعالان هنری، نوید می‌دهد.

دومین انتصاب عرصه مدیریت دولتی هنر، یعنی انتخاب مجید ملانوروزی بر اریکه هنرهای تجسمی نیز که به سیره حرکت گام به گام با تاخیری چند ماهه انجام شد در تایید و تاکید همان رویکرد درست درک میزبانی و میهمانی است.این تغییرات صرف نظر از اینکه تا چه اندازه اراده‌ای برای تغییر مقررات دست و پاگیر فعالیت در عرصه هنر را داشته باشند و یا اگر هم داشته باشند تا چه میزان توانایی و امکانش را دارا باشند، خود چشم‌اندازی از امید را نزد فعالان هنری سبب شده و بسیار ممدوح است و مگر حیات جز امید چیز دیگری است؟

3)دکتر عباس اکبری

از میان هجده نمایشگاهی که در سال گذشته موفق به تماشا و دیدنش شدم به نظرم نمایشگاه «در جستجوی آرش، در جستجوی صلح» کار دکتر عباس اکبری از نگاه، ایده و اجرای ممتازی برخوردار بود.آرش نزد ما ایرانیان جایگاه ویژه ای دارد. در اسطوره های ما این آرش بود که با جان خود که در چله کمانش گذارد مرزهای مام میهن را در برابر بیگانگان روشن کرد.عباس اکبری با درک اینکه اسطوره های ایرانی برخلاف اسطوره‌های یونانی پیکر مادی ندارند. عباس اکبری، آرش این اسطوره ایرانی را با تلفیق چوب و برنز و با نماد تیری رها شده تبیین کرده است. رهایی تیرها همان انرژی مطلق آزاد در برابر ماده در بند زمان و مکان است. همیشه گفته ام دکتر عباس اکبری به سه ویژگی توامان آراسته است که دارابودن هریک از آن ویژگی ها برای ممتاز شدن کفایت می کند.نخست نکته سنجی و باریک بینی دیگری توانایی انجام مجموعه عملیات فنی و کار با ابزار و مواد گوناگون و دست آخر او دانش هنری دارد و نویسنده ای تواناست. پس شگفتی‌سازی در ایده پردازی، اجرا و نگارش بیانیه هنری‌اش اصلا دور از انتظار نیست.

منتشره در خبرآنلاین - ۱۵ فروردین‌ماه ۱۳۹۳