جشنواره‌ای تابع سیاست‌های برگزارکنندگان

باور کنیم که جشنواره ها حق دارند که تابع سیاست های برگزار کنندگانش باشند!
جشنواره ها سفره عرضه متاع فرهنگی جامعه میدانی با ذائقه برگزار کنندگانش است.در هیچ جای دنیا جشنواره ها با سلیقه متقاضیانش شکل نگرفته است بلکه بر عکس جشنواره ها کشتزار برگزار کنندگانش است.این موضوعی منطقی است ودر همه جهان پذیرفته شده است که برگزار کننده یک جشنواره به دنبال اجرای سیاست ها و اهداف از پیش تعیین شده خویش است.بر همین مبنا انتظار اینکه برگزار کننده و تنها حامی مالی یک جشنواره هدفی غیر از آن را تحقق بخشد وبه دیگر آراء و سلیقه ها بهاء دهد، انتظاری واهی و توقعی به دور از انصاف است.
درسرزمین ما به دلیل غلبه روح تربیت ناشده تاریخ معاصر، دگر پذیری امری مشکل و گاه محال رخ می نماید.اضافه کنیم دولتی را که نه با پول مالیات مردم که در این حالت ناچار به پاسخگویی خواهد شد بلکه با پول نفت هزینه هایش را تامین می کند که در این صورت دلیلی بر پاسخگویی به اعمال و رفتارش نخواهد داشت. حال بسیار طبیعی و صواب بنطر می رسد که نگاه دولتمردان به مردم نگاهی از بالا به پایین و در حوزه های تاثیر گذاری چون فرهنگ و هنر نقش ممیزی و ارشادی را به جای داوری و حمایتی را بر عهده بگیرند، تا مبادا بازیگران ناممیز و صغیر این عرصه ها به ورطه هلاکت بیفتند و خدای ناکرده جامعه ای را نیز با خود به نابودی بکشانند!
شایان ذکر است در جوامع مدرن دولت های برخاسته از رای مردم که با بودجه تامین شده از مالیات مردم، دولت را اداره می کنند برای نظارت بر فعالیت های این چنینی به جای شورا های متعدد نظارتی و ممیزی از قوانین مصوب پارلمانی و با داوری قوه قضاییه مستقل بهره می برند. به عنوان مثال می توان به قوانین نشر کتاب و نشریات ، تولید و نمایش فیلم و قوانین تاسیس نهادهای فرهنگی هنری در این کشور ها، اشاره کرد.هم چنان که در حوزه اقتصاد و تجارت در ایران امروزین ما نیز قانون های تجارت و تاسیس واداره شرکت ها وجود دارد و در هر ماه ده ها شرکت تجاری اقتصادی تاسیس و یا تغییر و یا منحل می شوند بدون آنکه در شورایی ارشادی و یا هیاتی نظارتی به تایید و یا تصویب برسند.اما اینک و در شرایط کنونی که به اتکاء پول نفت پیش زمینه های لازم برای داشتن دولت حداقلی داور و حامی در عرصه فرهنگ و هنر موجود نمی باشد چه می توان کرد؟
جشنواره فیلم فجر معتبرترین و پر مخاطب ترین فستیوال سرزمین مان است و شرکت در این جشنواره برای هنرمندان(فارغ از ناز و کرشمه های گاه و بیگاه آنان)و شوق حضور مردم در ان آینه ای مثال زدنی است.نگارنده خاطرات زیادی از تقابل و تعارض هنرمندان و دولتمردان در آوردگاه این جشنواره در حافظه دارد که به گمانم در پاره ای از موارد اراده هر دو طرف زیاده خواه و نا بهنجار می نمایند.به نمونه ای از آن اشاره می کنم.در آیین نامه این جشنواره مثل همه جشنواره های معتبر جهانی دکر شده که هیاتی به انتخاب برگزار کننده صلاحیت بررسی متقاضیان حضور در جشنواره را دارد به این ترتیب اعتراض به نحوه انتخاب آنان و چگونگی انتخاب اثار امری نامعقول است چراکه در دعوتنامه این جشن میزبان و نحوه انتخاب متقاضیان از پیش روشن شده است.مگر آنکه این مرافعه را دعوای خانوادگی و پدرو فرزندی بنامیم که در ان امکان چانه زنی از بالا و نیز جنجال از پایین برای تغییر معادله وجود دارد که نتیجه آن این می شود که به رابطه صغیر و کبیر و ولی و موالی تن سپرده ایم.
از دیگر سو نزد دولتمردان مسول برگزاری این جشنواره نیز علاوه بر اینکه حق انتخاب متقاضیان حضور در ایین نامه قید شده است اما در پاره ای از موارد زیاده خواهانه تمایل دارند تا با ژست غیر لازم، دمکراتیک بودن نحوه انتخاب اثار، بر ممیزی و حذف پاره ای از شرکت کنندگان مسئولیت را از شانه خویش بردارند.درست در خاطر دارم که به عنوان مسئول دفتر جشنواره مورد مواخذه نماینده وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی که عضو هیات انتخاب جشنواره نیز بود قرار گرفتم که چرا دو فیلم فصل ممنوعه و ازدواج به سبک ایرانی (که هردو نیز دارای پروانه ساخت بودند)را برای هیات انتخاب جشنواره بیست و چهارم نمایش داده ام.آن زمان به ایشان توضیح دادم که به باور من در ایین نامه جشنواره قید ی به جز تاریخ تولید فیلم، برای پذیرش فرم ثبت نام متقاضیان نیست ودفترجشنواره ملزم به پذیرش تمامی متقاضیان شرکت و نمایش فیلم آنها برای هیات انتخاب است همان طور که هیات انتخاب نیز حق دارد و می تواند برخی از آثاری را که مغایر سیاست های جشنواره است را انتخاب نکند و کنار بگذارد!
اینک اما چاره چیست؟به گمان من نخست باید بیاموزیم که حقوق دیگران را در هر حالت محترم بشماریم و نه اینکه ضوابط و قواعد وقتی محترم است که منافع من را مقدم می دارد .بر این اساس در صورت پر کردن فرم شرکت در جشنواره لوازم تبعی ان یعنی قبول یا رد تقاضا را نیز متمدنانه گردن نهیم .دیگر انکه بکوشیم تا نهادهای مدنی نظیر خانه سینما و به دنبال آن جشن خانه سینما را به وضعیتی مستقل و باآدآبی حرفه ای تر برگزار کنیم تا جایی باشد برای معرفی اثار و برجستگانی که به هردلیلی نمی توانند در جشنواره دولتی فیلم فجر حضور یابند و قدر بینند و بر صدر نشینند.