در ستایش مدیریت اصولگرای علمی

محمد مهدي عسگر پور سبزه روي متوسط القامه،دانش آموخته كارگرداني سينما و دان هفت كمربند مشكي تكواندو، پس از تصدي موفق چند سمت دولتي، اينك در اوان ميان سالي رداي نمايندگي ارشد صنوف سينمايي را برتن كرده تا اين بار نه چون گذشته كه مسئو ليت هاي حكومتي داشته بلكه در قامت حافظ منافع صنوف سينمايي وارد كارزار شود.

عسگر پور طي بيش از يك دهه مديريت خود دو ويژگي از خويش را بيشتر به نمايش گذاشته است.نخست اينكه با تفويض اختيار به لوازم و مقتضيات مديريت تخصصي سخت پايبند و وفادار است و كمتر مقهور ارزش هاي ادواري قدرت در تصميم گيري ها و اجراي برنامه هاي تحت مديريت اش مي شود.ديگر آنكه وي آمادگي تام دارد تا تبعات و پي آمد هاي تصميمات و برنامه هاي مجموعه خويش را جسورانه گردن نهد و احيانا هزينه هاي آن را بپردازد.

بر من همين مبناست كه دوران مديريت اش در جامعه اي كه به شدت مصلحت گراست(در مقابل حقيقت گرا) دير زماني به طول نمي انجامد.اما هر يك از اين دو ويژگي به تنهايي در سامانه مديريت ايران معاصر كفايت مي كند تا پيگير مديريت هر چند كوتاه مدت او باشيم.

دوران تصدي عسگرپور درشبکه کودک و نوجوان صدا و سيما با توليد و اقبال فيلم هاي بادکنک سفيد(جعفر پناهي)کودکان سرزمين ايران(مجموعه52 قسمتي مستند به کارگرداني اصلاني،شيردل،...) دت(ابوالفضل جليلي) مسافرجنوب(پرويز شهبازي) موشک کاغذي(مهران فر) و مجموعه "زي زي گولو" آغاز شد.

وي در دوران مديريتش در بنياد سينمايي فارابي(نهادي كه به منظور حمايت از سينما ي پس از انقلاب تشكيل شد) با شفاف سازي عرصه مالي در پرداخت ها و مطالبات بنياد، خود را در معرض مخالفت برخي تهيه كنندگان با نفوذ سينما قرار داد.در همين دوران بود که عسگر پور براي افزايش منزلت جايزه سيمرغ بلورين جشنواره بين المللي فيلم فجربا وجود مخالفت برخي صنوف فني به كاهش جوايز در جشنواره مبادرت ورزيد تا سيمرغ جشنواره سي مرغ نباشد. باز سازي سينما فرهنگ و مکانيزه کردن سيستم فروش بليت جشنواره از جمله اقدامات وي در اين دوران بشمار مي رود. اوبا برگزاري روشمند جشنواره هاي موضوعي در استان هاي كشور دست كم باني ايجاد ارتباط مردم با سينماگران شد فعاليتي كه پس از دوران او با فشار نهاد هاي غير فرهنگي متوقف شد.

اما محمد مهدي عسگر پور پس از بركناري از بنياد سينمايي فارابي دوره فترت مديريتي اش را با ساخت دو فيلم سينمايي به نام "قدمگاه:(ستايش شده در جشنواره فيلم فجر) و " اقليما" سپري كرد تا نشان داده باشد كه در عرصه كارگرداني نيز دست كمي از مديريت ندارد.

دوري او از عرصه مديريت اما ديري نپاييد ودر زمستان 1384 ازاو براي تصدي معاونت هنري شهرداري تهران دعوت شد.عسگر پور طي كمتر از بيست و سه ماه با نهاد سازي درسازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران و به يمن تجربه هاي پيشين، اقدامات موثري را در همين دوران کوتاه به انجام رساند.

برگزاري نخستين سمپوزيوم مجسمه سازي شهري تهران(فعاليتي كه پيش و پس از انقلاب رخ نداده بود)افزايش ظرفيت عرصه نمايشگاهي هنرهاي تجسمي با تاسيس و نهاد سازي سه موزه تجسمي ، مستند سازي فرهنگ و هنر با سفارش و ساخت بيست مستند تصويري از مفاخر هنري كشور، نيز برگزاري دوازده ايين هاي نكوداشت و گرامي داشت بزرگان موسيقي و تجسمي و بين المللي كردن جشنواره فيلم شهر كوشيد تا جاي خالي فعاليت نهاد هاي مربوطه را كه اينك از پاي نشسته بودند را جبران كند.

او اين بار نيز پس از آني كه فهميد، امكان تداوم برنامه هايش با تغيير مديريت سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران وجود ندارد صندلي اش را در طبقه پنجم ساختمان معاونت هنري در خيابان ميرداماد ترك كرد تا شايد جايي ديگر و زماني ديگر دو باره به صحنه مديريت بازگردد.او در اندك زماني بعد به ليون فرانسه رفت تا آخرين فيلم سينمايش را با نام هفت و بيست دقيقه بسازد.

عسگرپور امروز به پشتوانه همان ويژگي هايش به بلندترين كرسي انتخابي صنوف سينمايي كشوري تكيه زده تا بار ديگر با وفاداري به مديريت كارشناسي و بي توجه به ارزش هاي ادواري قدرت جسورانه تبعات و پيآمد هاي تصميماتش راگردن نهد و چندي كشتي سينماي ايران را سكانداري كند.

عسگر پور اينک با دو چالش جدي روبروست . نخست تفرقه و تشتت آرا در مهمترين صنف سينمايي يعني تهيه کنندگان و ديگري غلبه فضاي تنگ نظري و ملتهب ايدئولوژيک بر نهاد هاي حاکميتي نظام در عرصه فرهنگ و هنر، آنچه که نمود ان پيش از جشنواره فيلم فجر در نامه سرگشاده سينماگران و د رچند روز گذشته در نامه اي مشابه به ديوان عدالت اداري شاهدش بوديم.

بدون شک مديران تازه خانه سينما و در راس آنان عسگرپور با دشواري هاي زيادي در اين مدت روبرو خواهند شد تا بتوانند با فايق آمدن بر اختلافات داخلي و نيز اقناع نهاد هاي حاکميتي بر درک ضرورت توازن بخشيدن به مقتضاي اعمال حاکميت و نيز خواسته هاي به حق صنفي نسبتي منطقي و عقلاني برقرار سازند.چيزي که در پس آن مي تواند سازو کار تجربه شده جهان متمدن را در چرخه توليد ،عرضه و نظارت بر فيلم بدون تکيه بر سامانه گلخانه اي و سختگيرانه نهادهاي دولتي الگو قرارداده سينماي ما را به موجودي بالغ و تندرست نزديکتر کند.

در پايان از خداوند مهربان براي مديران جديد خانه سينما شکيبايي و براي عسگرپور پايمردي بر دوويژگي پيش گفته را خواهانم.